مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

حرف های تنهایی

از سبوی لب هایت می  میچکد بر ساغر دل م  ،


اینهمه غزل در نگاهت جاریست ! اهل کدام مغانی ؟

شش دانگ وجودت عشق را تفسیر میکند در مسلک مستان ،

و در شعر ناب تو اتفاق خجسته ایی عشق را به پیامبری مبعوث میکند

 که آیینش خدایان ِ بیقرار ِ دیوان ها را هم عاشق میکند !

یک جنگلِ  پاییزی در نقاشی های عاشقانه ی باورهای تو شاهکاری است 

که تا کنون هیچ نقاش رئالیستی یارای خلق حس ِ عاشقانه اش را نداشته است

 و تو با کوبیسم واژه هایت تنها با چند جمله ی ساده

اقیانوس عمیق عشق را معنا میکنی ...