مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

حرف های تنهایی

 رفتنت هیچ وقت همیشگی نیست ...
مثل شکفته هایی که با خزان می روند
اما با بهار دگربار می شکفند ...
مثل خورشیدی که به قرمز غروب پلک می بندد
و به زرینه ی طلوع از مشرقی ترین قله ها
سر می زند ...
مثل تبخیر شبنمی پاک و زلال که از گلبرگ مخملین ِ
گُلی در فضای آسمان محو می شود و به شکل قطره بارانی
دگر بار از ابر می چکد ...
به قول حسین پناهی عزیز "" باز می گردی با چشم هایی
که تنها یادگار کودکی های تواند ""
رفتنت هیچ وقت همیشگی نیست ...
تو باز خواهی گشت از معبری که فقط شاپرک ها می دانند
تو باز خواهی گشت راس قراری که با عشق داری
کسی چه میداند ؟!  امروز شاید شصت و ششمین روز تولد دوباره ات باشد در آغوش ِ گرم مادری که موهبت داشتن فرشته صفتی چون تو نصیب روزگارش گشته است ...

رفتنت هیچ وقت همیشگی نیست برادر جان  ...

چرا که زیبایی های خدا همیشه
همیشگی اند ...
چرا که عشق یک همیشه ی بی زوال  است .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد