مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

حرف های تنهایی

آینه اگر ضمانت کند ، 


من روح عریانم را به عشقبازی مادام العمر سینه ات میسپارم ،


 از زلال برکه ات ترانه ی باران میسازم ، 


بیا با لب هایی خیس بر حریم گونه هایمان قدم بزنیم ،


و نیلوفرانه از مرداب سکوت بروئیم ، تو ماه من شو ،


منم سرزمین مهتاب ،


حریر نازک پلکهایت را بر اندام هستی ام بگشا ، 


از این همه حجاب ، 


ترلانه وار قصد دریدن کن ، من دلم زفاف پروانه میخواهد ....