مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

حرف های تنهایی

ستاره میشوم در بی نهایتی از شب ...

  من رسول ناچیز خورشیدم ...

  ستاره میشوم چونان قطره ایی از آفتاب ..... 

 چونان نقطه ایی بر فراز قاف ....  

چونان برق نگاهی بر مردمک شب .... 

 ستاره میشوم همچون روزنه ایی گشوده بر اقلیم خورشید ...

  همچون فانوسی ورای ذهن تاریک شب ...

  ستاره میشوم یک ستاره ی دور ،   

ملازم کاروان رهسپار گذرگاه های بی عبور .... 

 ستاره میشوم ....  

همچون مرواریدی در ژرفناکی آسمان شب,

  ستاره میشوم ....   

برای نگاهش که سوخته در میان تب ....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد