مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

حرف های تنهایی

چیزی شبیه افسانه ...


یا رؤیایی دور از حقیقت ...


چیزی همچون آرزویی بر پرده ی تخیل ...


"بایدی " که در تجسم شکل می گیرد ، همچون ابری سترون ...


" بهاری سبز " بر روی بوم رنگ و روغن ...


من تو را زیبا خلق میکنم ...


آنسان که میخواهم ...


و زیبا باور میکنم ، آنگونه که دلم ...


حتی "مرگ" سرنوشت زیبایی است


اگر زیبا باور شود ...


و عشق ، جغدی شوم است بر شاخساران سبز اگر ،


باوری سیاه بر روح درخت چنبره زده باشد ...


و عشق ، عمیق ترین خواب زندگی است وقتیکه


چشم ها بر حقیقت بیدار می شوند ...!!!