مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

حرف های تنهایی

لب هایت میراث گل سرخ است

من شماطه ی پیر ساعاتم

من نسل تو را نفس به نفس 

در تقویم های آویخته بر

دیواره های متروک دل م یاداشت کرده ام

من در تاریخ قبل از میلاد خاطراتت

در رؤیاهای باستانی ام عاشق تو بوده ام 

من کنار هفت سین هر سال

هفت خوشه ی سبز گندم گذاشته ام

من هفت هزار سال قبل از میلاد خاطراتت

روی سنگها به نشان عشق ، تیر و قلب حک کرده ام

میبینی نازنین ؟

دریغ از حوصله ی چشم هایت!!!!

حتی هفت ثانیه نگاهی ممتد به چشم هایم ندوختند

... و من و همه ی تاریخ هفت هزار ساله ی عشق م

در حسرت هفت ثانیه سوختیم ........






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد