سلام ای شمع فدایی....
من از قطره قطره چکیدنت، ذره ذره شکل گرفتم....
و در تخته سیاه شب....
با سفیدی نورِ گچ دستت از معبرهای تاریک گذشتم....
و تو همجنان ایثار کردی و تو همچنان سوختی و تو همچنان چکه چکه آب شدی و شعله افروختی....
با کدامین واژه میتوانم شمع وجودت را پاس بدارم؟
با کدامین قلم ؟ در کدامین عشق...
من چروک دستهای مقدست را با کدامین بهار مقدس میتوانم طراوت بخشم که تو خود برای همهء بهار ها اسطوره ایی ....
من کدام شاپرک میتوانم باشم که گرداگرد شمع وجودت رقص عاشقانه کنم ....
ای حضور اساطیری در سرزمین وجودم ....
من با همهء مذاب های ماسیده ات تندیسی میسازم که در معبد پرستش هایم همواره در خاطرم باشی و همواره یادم باشد که تو در جنگ سیاهی و نور، ایثار و شهادت را آبرو بخشیدی .... بوسه بر دستانت که آموزگار الفبای زندگی ام بودند و هستند....
روزت مبارک معلم رنج کشیده ام....
من با همهء مذاب های ماسیده ات تندیسی میسازم که در معبد پرستش هایم همواره در خاطرم باشی
تو با همین یک جمله همه ناگفته های مرا نگاشته ای
و با همین یک جمله تمام تقدس آموزگاریشان را به تصویر کشیده ای
چه بگویم؟ حرفی نمانده است که واژه های تو به تمامی ناگفته های منند
دست مریزاد به این قلم
تفکر و ایمان و باورهای تو همیشه مهر سکوت میزنند بر لبان من و واژه هایم را به سکوت می کشانند که حرفی برای گفتن باقی نمیگذارند
سمیه عزیز
باور کن با خواندن متن تو بود که حس نوشتن در وجودم تزریق شد و ناگهان تسخیر شدم ، باور کن احساسی که در نوشته ات بود آرزویی را در وجودم شکل داد که ایکاش من هم یک معلم بودم....
و همانگونه که گفتم یکی از زیباترین نوشته هایت را امروز خواندم و باورکن این بهترین هدیه دنیا بود که امروز به پدر گرامیت و معلمین عزیز دادی...
سپاس سمیه عزیز.
سلام
امیدوارم
دلت شاد و روزای خوبی پیش روت باشه
از نوشته هات خوشم میاد
یه حس خوبی پیدا میکنم
نسیم عشق زکوی هوس نمی آید
چرا که بوی گل از خار و خس نمی آید
سلام مهدی جان
کجایی برادر ؟! کم پیدایی اینروزها....
ممنونم که یادم کردی...
ای معلم بوی باران می دهی
درخزان درس بهاران می دهی
ساعتی از عشق می گویی سخن
ساعتی هم درس ایمان می دهی
دردلت هرچند داری غصه ها
درس رابا روی خندان می دهی
زیبا بود آرام بانو....
چون از شما بسیار آموخته ام باید بگویم :
روزت مبارک برادرم ، سپهر آسمانی بلاگستان که برای همیشه در صفحه آسمان دل من در حال درخشیدن هستید ! همیشه زنده و پرتوان و پیروز باشید برادرم .
باور کن خواهر عزیزم که من لایق این لقب نیستم و در مکاتب شما دوستان عزیزم شاگردی تشنه ام که از زلال چشمه های پاک وجود باورهایتان همواره رفع عطش میکنم.... روزِ تک تک شما مبارکباد که هریک به نوبه خود معلم بزرگواری برایم بودید و هستید و رسم پریدن را به من آموختید و می آموزید. همیشه مانا ، همیشه شاد و سرو گونه باشید عزیزانم .
ای معلم
کاسه هایت پر صبر
دستهایت پر مهر
و دلت پرنور...
سلام
روز معلم بر همه آموزگاران دفتر عشق مبارک باد...
سلام مینای عزیز
سپاس از حضور و کامنت زیبایت....
همیشه برقرار و مانا باشی دوست خوبم.
سلام منم پریا دوست بلاگدونیتون منم تو بلاگفا وبلاگ سایه ماه رو ادامه میدم دلم برا وبلاگتون تنگ شده بود حیف که وقت زیادی ندارم یه حرفهایی هم هست که در مورد شهید مطهری که نمیتونم بگم ولی من در هرحال دکتر شریعتی رو دوس دارم و روز شهادت ایشونو روز معلم میدونم شمع همیشه گویای تاریخ معلم شهید وهر خصلت زیبای دیگه
خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم (دکتر شریعتی)
سلللللللللام پریای عزیز....
کجایی دوست خوبم ؟
حالت خوبه دوست عزیز؟
حتما" میهمان کلبه ات خواهم شد....
اگر ما قدر دان معلم باشیم هر روز مان روز معلم است.... باور میکنی ژاندارک هم معلم من بوده؟ باور میکنی اسپارتاکوس هم معلم من بوده؟ هر جمله ایی که بخشی از باورهای مترقی ما را شکل دهد و بسازد از هر حنجره ایی که خارج شود ، صاحب آن حنجره معلم است .....
سلام داداش سپهر
دلم برای همه معلمای خوب اونوقتام تنگه...از این معلم های جدید لذت نمی برم...
خیلی همه چیز مادرانه بود...حتی معلمای مرد هم محبتشون مادرانه بود....حتی خط کشایی که کف دستامون می خورد هم دوست داشتم....بعضی هاشون وقتی تو فکر می رفتن و به جایی خیره می شدن ..هزارتا حرف براشون در می آوردیم و در مورد زندگیشون خیال بافی میکردیم...اما در نهایت انقدر شیطونی می کردیم تا همه غصه هاشون از یادشون بره..
چه روزایی بود
من با اجازت می خوام این روز رو به معلمای قدیممون تبریک بگم...
مبارک باشه به همه کسانی که به قول مولا علی با آموختن یک کلمه ما را غلام خود کرده اند...
برقرار باشی .
سلام فرداد جان....
چطوری پسر...
کجایی ؟
فرداد جان سخت نگیر عزیزم، معلم ، معلم است، قدیم و جدید نداره گل پسر....
سلام دوست خوبم
من هم شمارو لینک کردم تا بتونم همیشه از مطالب فوق العاده قشنگ و اموزنده تون استفاده کنم
ممنونم پریای عزیز...
خوشحال میشم حضور همواره ات را ببینم....
من هم از مطالب زیبایت بهره مند خواهم شد دوست عزیز.
سلام
واژه آشنای کودکانگی هایمان بوی کتاب می دهد وچه سرفهای که ردی ازگچ وتخته سیاه بر آن ماسیده است
به گفته دکتر شریعتی : ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را آموخت نه اندیشه ها را
تبریک شاید کمی از رنج بکاهد اما روزهای دیگر سال؟؟؟؟
سپاس بابت تلاشت برای درج کامنت
سلام دوست عزیز....
روزهای دیگر سال نیز خدا بزرگ است....
تلاش برای دوستان را داشتن لذت بودن را دوچندان میکند....
سپاس از حضورت دوست بزرگوارم.
با سپاس از سپهر عزیز.
وعرض تبریک خدمت همه ی
معلمان ایران زمین....
سلام مهرداد عزیز....
سپاس از حضورت ...
از همینجا این روز فرخنده را نیز به پدر بزرگوارت تبریک عرض میکنم ...
مانا باشید و شاد و سرافراز.
معلم ها همه خوبن ولی بعضی ها هستن که یاد و خاطره شون هیچوقت از ذهن آدم پاک نمی شه .هنوز هم بعد از سالها دوستشون دارم . دستشون و می بوسم
سلام سپهر عزیز...
سلام سایه عزیز....
از قدر شناسی شما سپاسگزارم....
معلم ها با این قدر شناسی ها به وجد می آیند....
ممنونم از حضور صمیمانه ات دوست عزیز.
سلا م دوست خوبم
امروز با یک یاز شعرای خودم اپ کردم منتظر نظرات گرمتون هست
سلام پریای عزیز...
بچشم خواهم آمد....
و ای کاش ترکه آلبالویت را محکمتر بر کمر این شاگرد چموشت می زدی شاید دردش در تمام استخوانهایم می پیچید در شکستن استخوانهایم در تلاطم امواج زندگی کمتر آزارم می داد.....
سلام دوست عزیز....
معلم هایی هم بودند که با مهر پدری و مادری انسانهایی را ساختند که هیچ ترکه آلبالویی توان ساختشان را نداشت....
سپاس از حضورت دوست بزرگوارم.
از صبح چند بار اومدم و حرفم نیومد . اجازه بدین حداقل سلام کنم و برم !
سلام آبجی سهبا....
ما به سلام پر صداقتت هم اکتفا میکنیم ...
میفهممت ....
همه ما گاهی دچار این حالت میشویم....
اما ماندگار نیست و ما روزی دگر بار لب خواهیم گشود برای سرودن شعرهایی از جنس بودن ....
کامنتی رو که برام گذاشتی مرتب می خونم و می خونم . ممنون که بهم امید دادی .
پ.ن هر وقت میام عکس شیرزاد و می بینم دلم آتیش می گیره . خدا به مریم بانو که نمی شناسمش صبر بده .
سلام سایه عزیز...
من جز حقیقت حرفی را ننوشته ام .... امیدوارم که هرچه زودتر آفتاب زندگیت در باورهایی ناب طلوع کند و تو را شاد و مسرور نماید....
در مورد شیرزاد هم متأسفانه کاری از دستمان بر نمی آید جز دعا برای آمرزشش و دعا برای مریم و بازماندگانش... روحش شاد و یادش گرامیباد.
هیچ وقت آنطور که باید نمی توان قدر دان یک لحضه از زحمات معلم بود
ولی به هر حال در اینجا از تمام معلمان گرامی و عزیز قدر دانی می کنم و هفته معلم رو بهشون تبریک می گویم
سپاس یلدا بانو....
به حتم معلمان عزیز با این قدر دانی ها حس دل انگیزی را در زندگی شان تجربه میکنند ، یه حسی مثل بهار ....
سلام شعر نو (( سلام ای شمع فدایی ... )) متعلق به شاعر جوان کشور آقای محمد ابراهیم فدایی است لطفا اطلاع رسانی شود
لطفا؛ متن کامل شعر را برایم در کامنتی بگذارید تا دوستان بخوانند و قضاوت کنند .... من که از این شعر شاعر جوانمان بی اطلاع بودم گویا شما قبل از من زحمت اطلاع رسانی را کسیده اید.....