مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

حرف های تنهایی

  - انگار که از جنس بالهای شاپرکی تو ...
و خویشاوند شعله هایی که به عشق آبرو بخشیدند...
عطر کدام شقایق نگاه خیس تو را آکنده است
تو شاهد کدام ایثاری که اینگونه پر از تمنای بوسه ایی بر سنگ هایی که یادگاران بزرگ حماسه اند و پلاک هایی بی کبوتر....
نگاه اینچنین عاشق را از کدام یوسف بی بازگشت به کنعان به ارث برده ایی...
تو به کدام معجزه مؤمن شدی که بدینگونه صبر نگاهت تداعی ایوب است...
نوای کدامین اسرافیل اینقدر عاشقانه پلکهایت را به رستاخیز کشانده ، در انتظار کدام پرستو به بهار نامه مینویسی که تو خود نشانی از شکفتنی ، نشانی از مقدس ترین باورهای روئیده بر احساس نرم یک شقایق....
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد