- موج میزند پاییز در آغاز سمفونی بادی
که بر جان ِ لرزان ِ برگ ها ، آهنگ هبوط می نوازد !
اینجا قلم در وداع لاله که در بوسه ایی سرخ
پژمرد دیگر نمیرقصد ،
در هارمونی ِ منشور چشمهایی که آبستن ِ
رنگین کمان است ، هردم خاطره ایی بر بوم ِ
خاطر نقش می بندد ،
و فروغ ِ دوران ِ قلب ورم کرده ی باغچه در فصلی سرد ،
بی هیچ چراغ و مهربانی در کلبه اش ،
تنها ماند ، تنها خواند ، تنها نوشت ،
و تنها گریست !
برای آنکس که " مثل هیچکس " بود ...