مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

حرف های تنهایی


خلیج نگاهت دیگر فارس نیست....


با من بیگانه شده ...


تو یک ابر سترونی ،


و من یک دشت زرد ...


بهار تو هم فقط یک قصه بود...


بالایش ماست بود و پایینش دوغ...


کدام هزار و یک شب راست بود ؟!!! 


تا بود ، خوشه های سبز  و  داس بود .....




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد