مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

حرف های تنهایی

حال و هوای کنعان دارم


من چشم های یعقوب م
و تو یوسفی هستی
که حتی شمیم پیراهنت هم معجزه میکند ،
در شام آخر ،
من صلیب تو را برسینه ام افراشتم
و اکنون سالهاست که بر لب های مونالیزایی ام
نقشی از ژکند ترسیم شده
من با آخرین شبنم از یاد تو
برای همیشه تبخیر میشوم
این "من" هستم ...
بخاری از آخرین یادگار خاطرات تو .....