مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

حرف های تنهایی

سروده هایم را کسی به عشق باور نکرد ؛

اینجا اذهان سیاهی هستند که هنوز مسیح را

به جرم عشق مصلوب میکنند ؛

سبدهایشان لبریز است از میوه ی ممنوعه 

و مرا به جرم دوست داشتن به مصائب درد میکشند ! 

نازنین ؛ روزگار غریب تر از باورهایی بود

که سالها آشنای من بودند ؛

اینجا سلام ها معنای درود نمیدهند ؛

پر از کینه اند برای برباد دادن تار و پود ....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد