امشب حنابندان شاپرک هاست .....
انگار موعد وصال با آتش فرا رسیده .....
شقایق ها را بگوئید ، فردا جامه پر پر کنند ....
( حرف های تنهایی )
دیشب تمام قامتم را گریستم برای بال سوخته ات ، ...
گله ایی نیست اگر صبحدم ، گل به لبخندی شکفت ...
من و تو ، اگر عاشق بودیم ، همه به اعتبار شقایق بود....
(حرف های تنهایی )
همیشه سنگ تو را به سینه ام میزدم ....
چه میدانستم مرغ دلم از قفس میپرد ! ...
(حرف های تنهایی )
خداوندا ....
کجاست لب هایت ...
چقدر خواب بوسه ببینم ؟
یک صبح آفتابی با داغی بوسه ات ،
خواب مرا تعبیر کن ...
(حرف های تنهایی )