مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

حرف تنهایی 48

آنشب که دستت را


در دست آن اماراتی کثیف دیدم 


بغضم گرفت ...


افسوس خوردم برای این آغوش های گرانبها 


که به چند درهم کثیف حراج میشوند ....


دیگر شعر نمی گویم برای چشم هایت.....


دیگر ساحل شان خلیجی است....


رد پا برهنگان 50 سال پیش بر آنها


نقش بسته ....


چقدر ......... ارزان شده ایی !


                (حرف های تنهایی.... سایه روشن)



خندیدی و من فکر می کردم که دیوانه ایی ...


چقدر دیوانه ات بودم  آنروزها ....


امروز فهمیدم که تو به دیوانگی های من 


                        میخندیدی ....


               (حرف های تنهایی .... سایه روشن)




نظرات 3 + ارسال نظر
سمیرا چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 13:11 http://nahavand.persianblog.ir

چقدر این روزها هر جا که می روم بوی غم و صدای دلشکستگی می آید...نکند دل شما را هم شکسته اند لیلی های بی وفای این روزگار؟

سلام سمیرا بانو...
دل ما رویین تن است
و اگر شکوه ایی دارد و می نویسد برای درد دلهایی است که نباید می شکستند و نباید درد می کشیدند...
لیلی زندگی من سراسر عشق است و وفا.....

مریم نگار(مامانگار) چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 13:49

...دیوانگی شرح عالمی دیگر است...
...دیوانه وصل به عالمی دیگر است...
...نشانش هم خنده است و نشاطی که بر جام جان میریزد...
...دیوانگی هم از آن عالمها دارد...
..مرسی سپهر عزیز...
...از شعر زیبای پست قبلی هم باید گفت...
...ممنون..

سلام مریم نگار عزیز....
دیوانه وصل به عالمی دیگر است...
چقدر زیبا و کوتاه همه چیز در همین جمله ی کوتاه نهان است...
سپاسگزارم بانوی فرزانه، هم از حضور زیبایت و هم از نظر پر مغزت....

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 http://didareashena.blogdky.com

خداوند خطاب به بنده هاش میگه :
من تو سفره های خالی شما هستم..توی فکر اون فیلسوف بیچاره که میخواد منو ثابت کنه اما نمیتونه،
توی استیصال آدم ها، توی خدایا چه کنم ها ؟توی توبه های مکرری که دائم شکسته میشن،
توی بازگشت به من، توی غلط کردم ها،
توی دیگه تکرار نمیشه ها، توی قول میدم دیگه بچه ی خوبی باشم،
توی دوست دارم.. توی دل شلوغ تو،
توی همه ی دانسته های بی در و پیکر تو،
توی شک تو، توی خواستن تو ... توی عشق تو
کتاب "روی ماه خداوند را ببوس"
-----------------------
دیدم جالب بود حیفم اومد شما هم نخونید
دست مریزاد مثل همیشه
برقرار باشی رفیق

و چنین است که میگویند خداوند از رگ گردن هم به ما نزدیکتر است....

ممنونم که همیشه بهترین ها را به ارمغان می آوری
ممنونم که هستی و از نعمت حضورت بی نصیبم نمیکنی دوست عزیزم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد