مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

خطاب به عباس عزیزم

قمری های  بی خیال هم فهمیدند که فروردین است 

اما  آشیانه ها را باد خواهد برد ...

 خیالی نیست ...


بنفشه های کوهی  هم فهمیدند که فروردین است

اما آفتاب ِ تنبل ِ دامنه را باد خواهد برد 

خیالی نیست ...


سنگریزه های کنار رود هم فهمیدند که فروردین است 

اما سایه روشنان سحری را باد خواهد برد 

خیالی نسیت ...


همه ی اینها درست 

اما بهار سفر کرده ی ما کی بر میگردد ؟

واقعا" خیالی نیست ؟ ...


سید علی صالحی 


پی نوشت : عباس عزیزم ، مرا و قلمم را ببخش اگر با رفتنت مرده ایم هنوز ، اگر زنده شدم حتمن برایت خواهم نوشت ، همسان ِ مرثیه ای که " آن برونته" در سوگ خواهرش   " امیلی " نوشت 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد