عشق کانون قدر و قدرتمند ِ مسلک ِمعشوق است و سالک با تمام شِکوه ها و خُرده هایش بر دوری ِ مقصد و خستگی هایش ، از پای فتاده میان خون میرود اگرچه شاید سرنگون ! ، که این مقصد ، سلوکی است که قلب سالک را عاشق کرده .