مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

حرف های تنهایی

- موج میزند پاییز در آغاز سمفونی بادی

که بر جان ِ لرزان ِ برگ ها ، آهنگ هبوط می نوازد !

اینجا قلم در وداع لاله که در بوسه ایی سرخ 

پژمرد دیگر نمیرقصد ،

در هارمونی ِ منشور چشمهایی که آبستن ِ

رنگین کمان است ، هردم خاطره ایی بر بوم ِ

خاطر نقش می بندد ، 

و فروغ ِ دوران ِ قلب ورم کرده ی باغچه در فصلی سرد ، 

بی هیچ چراغ و مهربانی در کلبه اش ، 

تنها ماند ، تنها خواند ، تنها نوشت ،

و تنها گریست !  

 برای آنکس که " مثل هیچکس " بود ...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد