مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

مذاب ها

یادگاری های بیقراری....

حرف های تنهایی

  - تو را خواندن مرا متلاطم میکند ، بسان دریایی که جزرش مرا به تو  می آورد  و همچون موج های بیقرارش مرا بسوی ساحل چشم هایت میراند ، بسان پرنده ایی خسته که به امنیت لانه اش باز میگردد مرا سرشار میکنی از امنیت سینه ات ، همچون معبدی سرشار از خضوع نگاهی نجیب بر اندام عریان پرستش در سکوت حاکم  بر نیروانایی که وقتی بر قلبی عاشق چنبره میزند از خاکش میرهاند و در زلال آبی پروازی بی انتها بالهای پروازش را می گشاید ، و همچنانکه خود را مستانه تر از شاپرکی عاشق به قلب مذاب عشق میزنی مرا به هجرت از دیاری که در وسعت خار و تیغ بی بدیل است وا میداری و در سکوتی شاعرانه در بهت زیبایی فرو میبری و قلب بیقرار عشق را به خویشتنت می ربایی ، کلام سحر انگیزت همچون رُستن گُلی زیبا در یخبندان حادثه هاست که حتی خون را از چرخش و قلیان در رگها ممنوع کرده اند و تو چه گرم می شکفی در فصلی که روئیدن ها ماسیدند و قندیل بستند ...
نظرات 1 + ارسال نظر
mona دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 15:37 http://mona1980.blogsky.com

سلام گرامی
با خوندن وبلاگتون ( البته نه بطور کامل تموم پست هاتون ) غرق در جملات بسیار آموزنده شما شدم و حتم دارم این جملات و متون بسیار عمیق برخاسته از آموزه های بسیار اصیل و دقیق و عمیقی است که شما با وسواس و تأمل هر چه دقیقتر و عمیق تر با سبکی منحصر به فرد به رشته نگارش در آوردید، اعتراف میکنم که از خوندنتون لذت بردم و خواهم برد

موفق و پاینده باشید گرامی

سلام بانوی بزرگوار ، ضمن سپاس از
حضور و بذل توجه تان به نوشته های مذاب ها ،
از لطفتان متشکرم و یقین دارم که باورهای
شما زیباست که مذاب ها را زیبا خواندید
خیر مقدم عرض میکنم حضورتان را
پاینده و مستدام باشید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد